آخرین اخبار:

رویدادی های صبری

بررسی مفاهیم اخلاقی در رانندگي

٢٣ اسفند ١٣٩٥
بررسی مفاهیم اخلاقی در رانندگي

مراد از اخلاق رانندگي، بيان قوانين راهنمايي و رانندگي و بيان مهارت‌ها و اصول فني رانندگي نيست، بلكه بيان آن دسته از قوانين و اصول اخلاقي است كه به هنگام رانندگي، به عنوان يك فاعل اخلاقي بايد آنها را رعايت كرد. مراد از اخلاق رانندگي، بيان بايدها و نبايدهاي اخلاقي در امر رانندگي است؛ بيان مسایلي كه يا در قوانين راهنمايي و رانندگي بيان نشده است؛ يعني به لحاظ قانوني انجام دادن يا ندادن آن اعمال جايز است، ولي به لحاظ اخلاقي ممكن است انجام آنها الزامي يا ممنوع باشد. اگر هم در قانون ذكر شده است، مسایلي هستند كه اصالتا متعلق به اخلاق است. اين اخلاق است كه بايدها و نبايدهاي آنها را تعيين مي‌كند، اعم از اينكه قانوني مطابق آن وضع شده باشد يا نه.

دکتر حسین اترک، دکترای فلسفه اسلامی


لزوم نگاه اخلاقي به رانندگي

به نظر مي‌رسد، دليل اصلي بروز ناهنجاري‌ها در امر رانندگي، نگاه قانوني به رانندگي، و نه نگاه اخلاقي به آن است، يعني رانندگان وسايل نقليه، رانندگي را امري مي‌دانند كه تحت ضوابط قانوني است و مسئول اجراي اين قوانين، پليس راهنمايي و رانندگي است. از اين‌رو، زماني كه پليسي در كار نباشد، نيازي به اجراي قوانين راهنمايي و رانندگي نيست.

 اما اگر اين نوع نگاهِ نادرست اصلاح شود، رانندگي مانند امور ديگر زندگي، تحت قوانين اخلاقي است كه مجري آن وجدان اخلاقي انسان‌هاست. تخلف از قوانين رانندگي، تخلف از اصول اخلاقي است كه موجب تنزل از مقام انسانيت است.

حضور يا عدم حضور پليس، نقشي در رعايت قوانين رانندگي نخواهد داشت. رانندگان با نگاه اخلاقي خود را ملزم به رعايت آن خواهند دانست. فرار از پليس راهنمايي ممكن است، ولي فرار از وجدان اخلاقي ممكن نيست. بر اساس اين نوع نگاه، رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي، نه تنها يك الزام قانوني و اجتماعي است، كه تخلف از آن موجب جريمه است، بلكه فراتر از آن، يك الزام اخلاقي است كه تخلف از آن موجب نكوهش و مذمت اخلاقي از جانب وجدان شخصي و اجتماعي است. همان طور كه عدم رعايت اصول اخلاقي در ساير شئون زندگي، ابتدا توسط عقل يا وجدان اخلاقي خود شخص و سپس، توسط انسان‌هاي ديگر محكوم مي‌شود و مورد نكوهش قرار مي‌گيرد. عدم رعايت قوانين رانندگي نيز ابتدا از جانب عقل و وجدان فرد و سپس جامعه، محكوم و مورد نكوهش خواهد بود.

خويشتنداري و صبوري در رانندگی

صبر، شكيبايي و خويشتنداري از اصول اخلاقي مورد توصيه براي انسان‌ها در همه شرايط زندگي است. هميشه عواملي خارجي هستند كه موجب ناراحتي و عصبيت انسان شوند. در مواقع عصبيت، انسان اخلاقي با كنترل خشم خويش، سعي دراقدامي عاقلانه در برابر شرايط ايجاد شده مي‌كند. ولي انسان غيراخلاقي تسليم خشم خود شده و دست به كارهاي غيرعاقلانه و غيراخلاقي مي‌زند كه بعدها موجب پشيماني و گاهي اوقات غيرقابل جبران است. قرآن كريم فرو بردن خشم را از علامات مؤمنان ذكر كرده، مي‌فرمايد: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيظَ»، «[مومنان] كساني هستند كه به موقع خشم، آن را فرو مي‌برند»(آل‌عمران: 134)؛ «وَ إذا ما غَضِبُوا هُمْ يغْفِرُونَ»، «وقتي خشمگين مي‌شوند، گذشت مي‌كنند» (شوري: 37)

 از آنجا كه راننده عصباني سوار بر وسيله خطرناكي است، خطر عصبانيت او چند برابر مي‌شود. اين عصبانيت ممكن است چه بسا به قيمت جان خود يا ديگري تمام شود. از اين‌رو، كنترل خشم در رانندگي بسيار مهم و ضروري است. رانندگان عصبي و پرخاشگر با توسل رفتارهاي زير موجب ايجاد خطر براي خود و ديگران مي‌شوند: 1. تغيير مسير ناگهاني و خطرناك؛ ۲. سبقت غير مجاز اتومبيل مقابل؛ 3. عدم رعايت فاصله با اتومبيل جلويي؛ ۴. توهين، نعره كشيدن و رفتارهاي ضد اخلاقي؛ 5. بوق‌زدن غيرضروري و مكرر؛ 6. استفاده از نور بالا براي تنبيه رانندة مقابل؛ ۷. حركت سريع و تعقيب و گريز اتومبيل ديگر؛ 8. سرعت‌هاي نابه‌جا و غير مجاز؛ 9. مانور و تغيير مسير به طور مكرر؛ 10. اشغال طولاني خط سرعت به قصد تنبيه اتومبيل پشت سر؛ 11. ترمزهاي مكرر و ناگهاني؛ 12. انحراف از مسير اصلي و حركت در شانة جاده؛ 13. عبور از خط مقابل براي رهايي از ترافيك.

گذشت و بخشش در رانندگی

بخشش و گذشت از تقصير ديگران، يك اصل اخلاقي لازم در زندگي اجتماعي است كه مورد توصيه اكيد دين اسلام است. آيات زيادي در قرآن كريم به عفو و بخشش توصيه مي‌كند: «بر طريق بخشش و عفو رفتار كن و امر به معروف نما» (اعراف: 199)؛ «سزاي هر بدي، بدي است همانند آن. پس، كسي كه گذشت كند و آشتي ورزد اجرش با خداست» (شوري: 40)؛ «[نيكوكاران كساني هستند كه] در توانگري و تنگدستي انفاق مي‌كنند و خشم خود را فرو مي‌خورند و از خطاي مردم در مي‌گذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد»(آل‌عمران: 134)

پيامبر اكرم(ص) نيز در حديث زيبايي مي‌فرمايند: «هرگاه خشمي براي شما پيش آمد، با عفو و گذشت آن را از خود دور كنيد؛ زيرا در روز رستاخيز ندا مي‌رسد: هر كه به عهده خدا مزدي دارد، برخيزد و كسي جز بخشايندگان برنخيزد. آيا نشنيده‌ايد كه خداوند متعال مي‌فرمايد: «هر كه گذشت كند و آشتي ورزد، اجرش با خداست.» امام صادق(ع) نيز فرموده‌اند: «سـه چيز از خـصـلت‌هـاي ارزشمنـد دنـيا و آخرت است: بخشودن كسي كه به تو ستم كرده است؛ صله رحم با كسي كه از تو بريده است و بردباري ورزيدن، وقتي با تو رفتار جاهلانه‌اي شود.

در رانندگي نيز بخشش و گذشت از تقصير راننده خاطي، كه عمدی یا سهوی دچار خطايي شده است و حقي را از ما ضايع كرده يا موجب ناراحتي‌ما شده است، يك عمل اخلاقي لازم و ضروري است. بسيار مشاهده مي‌شود كه رانندگان به هنگام تضييع حق خود توسط رانندگان متخلف ديگر، شروع به فحش و ناسزاگويي به او مي‌كنند. بدين ترتيب، خود مرتكب يك عمل غيراخلاقي ديگر مي‌شوند و يا با بوق زدن‌هاي ممتد، بستن راه و اجازه سبقت ندادن به راننده مقصر يا تعقيب او و حركت با سرعت بالا براي رسيدن به او، نور بالا زدن و غيره، خود در صدد تأديب راننده مقصر برمي‌آيند. بدين ترتيب، خود دچار تخلفات متعددي مي‌شوند. بايد توجه داشت كه تأديب راننده متخلف، تنها وظيفه پليس است و رانندگان ديگر به هيچ وجه چنين وظيفه‌اي ندارند. در نهايت فقط مي‌توان از باب امر به معروف به او تذكر داد. البته روشن است كه عفو و گذشت توصيه‌اي است كه به رانندگان مي‌شود. ولي پليس بدون هيچ گذشتي بايد با متخلفان برخورد كند تا از تكرار اين تخلفات جلوگيري شود.

هشدار

فلسفة وجودي بوق در وسايل نقليه، هشدار و اعلام خطر براي جلوگيري از تصادفات است. از آنجا كه اين وسايل خطرات زيادي مي‌تواند براي ديگران داشته باشد، ابزاري براي هشدار ديگران در اين وسايل قرار داده شده است. بنابراين، استفاده از بوق براي اين مقصود همواره الزامي و درست است و مواردي مانند: هشدار به عابرين پياده، كه با غفلت از وسايل نقليه وارد خيابان مي‌شوند، هشدار به رانندگان ديگر كه بدون توجه به وسايل واقع در كنار يا پشت خود و بدون زدن چراغ راهنما به راست يا چپ منحرف مي‌شوند، هشدار به رانندگاني كه بدون توقف، از خيابان فرعي به اصلي وارد مي‌شوند. در اين‌گونه موارد، استفاده از بوق الزامي است. اما در غير اين‌گونه موارد، استفاده از بوق براي اغراض ديگر، چون خودنمايي و هشدار به ديگران و ... ممنوع است. در ماده 184 آيين‌نامه راهنمايي و رانندگي، به مصاديق ممنوع بوق‌زدن اشاره شده است:

استفاده از بوق‌هاي شيپوري،‌ سوت بلبلي و به طور كلي، هر نوع وسيله آگاه سازي صوتي، با صداي ناهنجار و غيرعادي در مناطق مسكوني و همچنين بوق‌زدن ممتد يا غيرضروري و يا زدن بوق در محل‌هايي كه اين عمل به وسيله علايم منع شده است، ممنوع است. استفاده از بوق براي مقاصدي مانند صدا زدن افراد، جلب توجه مسافر، ‌اعلام حضور و باز كردن در منزل، خداحافظي و مانند آنها ممنوع است.

بوق زدن‌هاي بي‌مورد و غيرضروري، كه راننده تنها از سر بي‌حوصلگي، خستگي و تعجيل آن را به صدا در مي‌آورد، مانند بوق‌زدن در پشت چراغ قرمز يا پشت راه‌بندان‌هايي كه به علت تصادف يا تعمير جاده ايجاد مي‌شود، نيز از موارد ممنوعه است. در همه اين موارد، بوق‌زدن نه تنها به لحاظ قانوني، بلكه به لحاظ اخلاقي نيز ممنوع است؛ زيرا موجب اذيت، آزار، ترس و وحشت ديگران مي‌شود.

بنابراين، يك راننده با اخلاق قبل از بوق‌زدن، از خود مي‌پرسد آيا اين بوق از موارد مجاز و ضروري است يا از موارد غيرمجاز و ممنوع؟ آيا اين بوق‌زدن ممكن است موجب ترس، وحشت، اذيت و آزار كسي شود يا نه؟ اگر بوق‌زدن ما موجب اذيت ديگران شود، يك عمل غيراخلاقي انجام داده‌ايم و به لحاظ اخلاقي مسئول بوده و بايد از او رضايت بگيريم.

بر اساس اين استدلال حتي در موارد لازم و ضروري بوق‌زدن، كه براي جلوگيري از تصادف است، اگر بوق‌زدن راننده‌اي موجب ترس شخص ثالثي شود، باز هم ضامن و مسئول است و بايد از او طلب بخشش كند؛ چرا كه ظلم و آزار ديگران به صورت عمد و يا سهو ضمانت‌آور است و مانند كسي است كه سهواً دستش به صورت ديگري برخورد مي‌كند و موجب آسيب او مي‌شود. پيامبر اكرم(ص) در حديثي مي‌فرمايند «هر كس مؤمني را بي‌جهت اذيت كند، مانند آن است كه مكه و بيت‌الله را ده مرتبه خراب كرده است و مانند آن است كه هزار مَلَك مقرّب خدا را كشته است. عموم روايت، شامل هرگونه آزار و اذيتي، از جمله موارد ذكر شده در رانندگي مي‌شود.

فحش و ناسزاگويي

يكي از اعمال غيراخلاقي، كه از برخي رانندگان مشاهده مي‌شود، فحش و ناسزاگويي به رانندگان ديگر است، رانندگاني كه دچار تخلفي شده‌اند و يا اصلاً تخلفي نكرده‌اند، ولي چون با احتياط مي‌رانند، راننده ناسزاگو به خاطر عصبيت، به آنها فحش و ناسزا مي‌گويد. به هر حال، چه راننده‌اي تخلف بكند و يا نكند، كسي حق ناسزاگويي به ديگري را ندارد. فحش و ناسزاگويي، عملي غيراخلاقي و بسيار ناپسند است. امام باقر(ع) در اين مورد مي‌فرمايد: «خداوند شخص ناسزاگوي بد دهن را دشمن مي‌دارد.» پيامبر اكرم(ص) نيز فرموده‌اند: «خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان و بي‌شرمي كه باكي ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است».

منبع: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

نظر خود را ثبت کنید

comment