آخرین اخبار:

گزارش های صلح وسازش

با رضایت فرزندان مقتول

جوان دیگری از قصاص نجات پیدا کرد

١٨ اسفند ١٣٩٥
جوان دیگری از قصاص نجات پیدا کرد

قاضی اجرای احکام یکی از حوزه‌های دادگستری از رضایت خانواده مقتول و نجات یک جوان 26 ساله از قصاص خبر داد.

به گزارش روابط عمومی ستاد ملی صبر، خواهر متهم می‌گوید: «الان حدود شش سال است که در زندان است. خیلی برای گرفتن رضایت تلاش کردیم اما می‌گفتند رضایت نمی‌دهند و فقط به قصاص راضی می‌شوند. بزرگترهای روستا و شورا پیش‌قدم شدند تا خانواده مقتول به دریافت 200 میلیون تومان به عنوان دیه رضایت دادند تا از قصاص برادرم بگذرند.»

او ادامه می‌دهد: «اما خانواده ما توانایی پرداخت 200 میلیون تومان را نداشت. ما در روستا زندگی می‌کنیم من و مادرم در خانه‌ای زندگی می‌کردیم که شاید کمتر از 35 میلیون تومان ارزش داشت. کسی دیگر را هم نداشتم که برای تأمین این مبلغ به ما کمک کند.»

با صدایی که از هیجان به لرزه درآمده است، می‌گوید: «گره این کار به دست خانم قاضی اجرای احکام باز شد. با آن‌ها صحبت کرد و آنقدر تلاش کرد تا خانواده مقتول رضایت دادند با دریافت مبلغ کمتری رضایت بندهند اما تأمین این مبلغ هم کار آسانی نبود.»

این فرآیند حدود شش سال طول کشید، آنقدر همه چیز برای‌شان کند پیش می‌رفت که مادرشان پیش از دیدن آزادی پسرش، چشم از دنیا فروبست: «یک سال است که مادرم فوت کرده. حالا من تنها هستم و انتظار آمدن برادرم را می‌کشم. ما کسی را نداشتیم که دنبال پرونده برادرم باشد تا شاید زودتر بتوانیم رضایت بگیریم.»

اینطور که خواهر محسن می‌گوید، تأمین این مبلغ هم برایشان کار آسانی نبود، برای خواهری تنها که لحظه لحظه انتظار آمدن برادرش را می‌کشید: «در این سال‌ها که برادرم نبود، سرکار رفتم. توانستم 7-6 میلیون تومان پول جمع کنم و یک وام 20 میلیونی هم از بانک گرفتیم. دو نفر از خیران روستا هم کمک کردند و در مجموع توانستیم مبلغ 31 میلیون تومان فراهم کنیم.»

به گفته او، بزرگتر مقتول خیلی زودتر رضایت داده، اما این مبلغ را برای جلب رضایت پسر و دختر کوچکتر تأمین کرده‌اند: «خیلی التماس‌شان کردم.» به آن‌ها گفتم بعد از مرگ مادرم، هیچ‌کس را جز محسن که در زندان است، ندارم. گفتند: «دلمان به حالت سوخت و می‌خواهیم امسال شب عید برادرت کنار تو باشد. این بود که امروز برای رضایت آمدند.»

او در ادامه توضیح می‌دهد: «مادرم همیشه ما را دلداری می‌داد، خیلی صبور بود و ما را دلداری می‌داد. پنج سال صبر کرد تا آزادی پسرش را ببیند. برادرم هم آدمِ صبوری است. نمی‌دانم شش سال پیش چطور در دام ماجرایی افتاد که تا امروز همه را درگیر کرده است.»

شش سال پیش وقتی محسن هنوز 20 ساله نشده بود، با وسوسه دوستانش برای یک سرقت برنامه‌ریزی کردند، به خیالش این بود که قرار نیست خون از دماغ کسی بچکد اما ماجرا طور دیگری رقم خورد. حین سرقت، زن میانسالی کشته شد و همه چیز بر گردن محسن افتاد.

قاضی حکم قصاص داد و شش سال طول کشید تا بالاخره خانواده مقتول، به عفو او رضایت دادند.

اینطور که خواهرش و قاضی اجرای احکام پرونده می‌گویند، هیچ‌کس در روستایشان باور نمی‌کرد که محسن آرام و بی‌آزار، کسی را کشته باشد: «محسن همیشه آرام و صبور بود. بعد از این حادثه وقتی که در زندان بود با ما تماس می‌گرفت و دلداری‌مان می‌داد. می‌گفت من به بخشش آن‌ها چشم امید دارم. کمی دیگر صبر کنید، درست می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم، روزی گرفتار این ماجرا بشویم. فکر نمی‌کردم برادرم به کسی آسیب رسانده باشد و من شش سال تمام زندگی‌ام را برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول گذاشته باشم و تنها آرزویم دیدن برادرم زیر سقف آسمان باشد.»

در پایان این گفتگو می‌گوید: «شش سال برایم خیلی سخت گذشت اما امروز که از خون مادرشان گذشتند، تا ابد از آن‌ها ممنونم. امیدوارم هر چیز که از خدا می‌خواهند، برایشان فراهم شود چون رضایت دادند و حالا می‌دانم قرار است عید امسال را در کنار برادرم تحویل کنم.»

نظر خود را ثبت کنید

comment