رواج فیلمهای جدید اکشن و حادثهای و نمایش قلب واقعیت
گاهی در یک قدمی شما پس از شنیده شدن صدای ترمز و کشیده شدن چرخ یک ماشین، اتفاقات وحشتناکی رخ میدهد؛ ناگهان دو انسان که گویا یکی پدر دیگری را کشته و یا سال ها همدیگر را شکنجه و آزار دادهاند، با اسلحه جدیدی به نام قفل فرمان و گاهی با چاقو و قمه و حتی در مواردی با شمشیر و جدیدا سلاح گرم به صورت دیوانهواری به یکدیگر حمله میکنند. به قدری شرایط وحشتناک است که به جنگ گلادیاتورهای باستان میماند و معمولا کسی جرات دخالت ندارد و تجربه نشان داده که احتمال مرگ میانجیگران هم به شدت زیاد است.
روابط عمومی ستاد ملی صبر: این صحنهای است که شاید در حافظه تاریخی ما قدمت چندانی ندارد ولی طی همین یکی دو ساله به یک امر عادی تبدیل شده است. سلاخی انسانها فیلمی است که کسانی مخاطب مستقیم آن هستند و دوستانی هم زحمت می کشند به شیوههای مختلف این گونه فیلمهای رئال و واقعی اکشن را در کمترین زمان ممکن به مخاطبان برسانند.
در واقع، رونق چنین فیلمهایی به دو دلیل است دلیل اول عصبیت خاص و بیاندازه جامعه و دوم رشد روزافزون تکنولوژی و مجهز شدن تلفنهای همراه به دوربینهای پیشرفته. فراموش نکنیم گاهی تاثیر این فیلمها به مراتب فراتر از آثار سینمای ایران است به این دلیل که شخصیتپردازی بسیار خوبی دارند و شخصیتها عین نمونههای اجتماعی خود هستند. یا بهتر بگوییم دقیقا نمونههای اجتماعی خود هستند یعنی هر کدام یک کپی برابر اصل به شمار میرود. مساله دیگر نزدیکی واقعیت به فیلم یا دقیقا چسپیدن واقعیت به فیلم باعث میشود که تماشای آنها تاثیرگذارتر از فیلمهای سینمای ایران باشد. در این فیلمها دیگر از شعار دادن خبری نیست و به هیچ عنوان به آنها آب بسته نشده و بلافاصله و در کوتاهترین زمان ممکن، به سراغ موقعیت محوری میروند و داستان خود را روایت میکنند.
این مساله مهمترین ناهنجاری امروز جامعه ما را ترسیم میکند. از یک سو خشونت بی حد و حصر این دعواهای معمولا خیابانی و از سوی دیگر انتشار این فیلمهای تاثیرگذار جامعه را دچار بحران کرده است؛ بحرانی که شاید در نگاه اول به چشم نیاید اما به یقین در زیر متن جامعه به ظاهر آرام ما در حال رشد است.
البته یقین داشته باشید که با تماشای این فیلمها توسط کودکان بعد از دوره شیرخواری، قبح خشونت به میزان زیادی در جامعه خواهد ریخت و خشونت به عنوان امری عادی و روزمره مثل خوردن و خوابیدن مبدل خواهد شد. هم اکنون شرایط به گونهای است که معمولا اغلب کودکان از زمانی که روی دو پای خود میایستند و دستشان روی زمین نیست موبایل را به عنوان جایگزین زمین در دست میگیرند و تا دوره پیری البته اگر پیام پیر شی جوان در موردشان صدق کند، این همراهمی همیشگی با همراه دامه خواهد داشت. البته نسلهای جدید که کودکیشان خیلی زود و به قول امروزیها امپیتری سپری شده را خیلی نمیتوان در مراحل پیری تصور کرد و ریزش نیروهای انسانی در این بخش یقینا به مراتب بیشتر از گذشته خواهد بود.
باز هم البته شاید به دلیل ریخته شدن قبح خشونت در جامعه متوجه حساسیت این موضوع نشویم و فکر کنیم اتفاقی است که برای دیگران رخ می دهد. اما واقعا تشدید و رونق این گونه اتفاقات وحشتناک در گذشته و جذاب در شرایط معاصر به جایی رسیدهایم که باید احساس خطر کرد و هشدار داد. یقینا اگر روند این اتفاقات با شیب فعلی افزایش یابد مطمئن باشید که از اتفاق دیگران به اتفاق مربوط به خودمان خواهد رسید و دیگر مرگ برای همسایهها نیست و به خانه رسیده است اما مثل چراغی که بر خانه رواست روا نباید باشد. به این دلیل که میتواند چراغ خانه را خاموش کند و حیات انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد.
ابتدا به ساکن به وجه رسانهای و تصویری و سینمایی این ماجرا اشاره کردیم اما فراموش نکنیم در هر درام و داستان دراماتیکی، هر شخصیت اصلی به شخصیتهای فرعی دیگری هم متصل است و فعل او ممکن است دیگران را هم تحت تاثیر قرار دهد. در این شکل از درامهای خشن خیابانی، گاهی دو خانواده در موقعیت قاتل و مقتول و گاهی در موقعیت ضارب و مضروب قرار میگیرند و اگر موقعیت اولی که شکل غایی این گونه نزاعهای خیابانی است و ضریب اتفاق آن هم کمتر از شکل دوم نیست رخ دهد، کودکان هر دو خانواده بیسرپرست و یتیم خواهند شد. آنچه در آینده طولانی و سپری نشدنی یتیمی بر سرشان میآید را تا حدود زیادی از چشم خانواده مقابل میدانند و یک دشمنی دیرینه و کهنه شکل میگیرند که شاید باز هم قربانیانی در بر داشته باشد.
نظرات: 0
نظر خود را ثبت کنیدنظر خود را ثبت کنید